سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لنده، سلیمان شهرویی
 

بار دیگر مردم دنیا شاهد شیطنت سینماگران آمریکا هستن.

سریال بازی پادشاهان پرطرفدارترین سریال حال حاضر جهان است. این روزها فصل 5 این سریال در حال پخشه.

اما نکته قابل توجه فصل جدید این سریال در قسمت هشتمه، جایی که جان اسنو فرمانده نگهبانان شب پس از مزاکره با وحشی های خارج از دیوار بزرگ موفق میشه اونها رو با خودش متحد کنه و قرار شد که اونها رو برای در امان ماندن از خطر حمله وایت واکر ها همراه خودش به پشت دیوار بزرگ ببره. 

در حین سوار شدن مردم بی پناه خارج از دیوار برای پیوستن به جان اسنو و پناه گرفتن در داخل دیوار بزرگ ناگهان ارتش وایت واکرها به اونجا حمله میکنه و پس از جنگی بزرگ تعداد زیادی از مردم(وحشی ها) توسط وایت واکرها کشته میشن و بقیه همراه جان اسنو با قایق ها از اونجا دور میشن.

کارگردان در صحنه پایانی فیلم بیننده رو متاثر میکنه جاییه که جان اسنو در قایق در حال رفتنه و فرمانده وایت واکرها که همراه افرادش در خشکی بالای سر تعداد زیادی جسد وایساده به هم نگاه میکنن، سپس فرمانده وایت واکرها دو دست خودشو بالای میاره و همه اجساد زنده میشن و به ارتش وایت واکرها می پیوندن و همینجا قسمت 8 این سریال با نماهنگی متفاوت سرشار از وحشت و کنجکاوی به پایان میرسه.

اما وایت واکرها چه کسانی هستن موجوداتی شیطانی که گاها دارای ریش هم هستن و هر کسی رو به قتل برسونن اون تبدیل میشه به یه وایت واکر هر کدوم از این موجودات که عمر بیشتری داشته باشه چهره ای سفیدتر و به اصطلاح ارشدتر داره شباهت این موجودات به زامبی ها تا حد زیادی مسلمه، پدیده زامبی که تا حد زیادی در سینمای هالیوود شناخته شده هست نماد آخرالزمان رو در فیلم های هالیوودی داره اما ظاهرا متوجه شدن که شخصیت زامبی برای مخاطبین دیگه بی معنی و تکراری شده برای همین اینجا و در سریال بازی پادشاهان به شکل دیگری زامبی(وایت واکر) رو به نمایش در آوردن البته با جذابیت بیشتر و جدی تری اون هم در سریالی که از نظر بعضی ها بهترین سریال تاریخ سینما است.

 

نویسنده: am:ma

 


[ چهارشنبه 94/3/13 ] [ 1:26 عصر ] [ مشهدی زاده ] [ نظرات () ]

امروزه می‌توان مدعی شد فضای مجازی و اینترنت در سطحی گسترده با فضای رئال رقابت دارد؛ با این تفاوت که این دنیای مبهم، اما جذاب، روز‌به‌روز گسترده‌تر می‌شود، اما دنیای پیرامون ما برای رشد و گسترش، لااقل زمان بیشتری نیاز دارد. همین گستردگی فضای مجازی اما سبب شده است تا در کنار تمامی کاربردها و ویژگی‌های منحصربه‌فردی که این شبکه را هر روز گسترش می‌دهد، شاهد بروز روزافزون چالش‌های متعددی نیز باشیم؛ چالش‌هایی که نه فقط در جامعه‌ای ارزشی همچون ایران، بلکه حتی در جوامع اروپایی و آمریکا نیز نگرانی‌هایی را در پی داشته است.

یکی از این نگرانی‌ها اثرگذاری اینترنت، به ویژه فضاهایی نظیر شبکه‌های اجتماعی و اتاق‌های گفت‌وگو بر رفتار و روابط اجتماعی افراد جامعه و از بین بردن قبح و حدود روابط زن و مرد است. اگر شما هم به شبکه‌هایی نظیر فیسبوک سری زده باشید، به عمق این نگرانی پی می‌برید.
 
 
یکی از مهم‌ترین چالش‌هایی که در پی توسعه‌ سریع جوامع ایجاد می‌شود، تضادهای فرهنگی جامعه‌ مد نظر با ابزار و دستاوردهای توسعه است. در این میان، بدیهی است با سرعت گرفتن رشد توسعه، این تضادها به شکل برجسته‌تری نمایان می‌شوند و آسیب بیشتری را متوجه آن جامعه می‌کنند. از همین روست که جوامع در حال توسعه، همواره در کنار بهره‌گیری از فواید تغییر ساختار اجتماعی و اقتصادی، با تبعات ناشی از تغییرات فرهنگی ناشی از این پیشرفت سریع دست‌وپنجه نرم می‌کنند. از سوی دیگر، در دنیای کنونی ارتباطات و فناوری اطلاعات، سرعت توسعه‌ صنعتی و علمی آن‌چنان از فراهم آمدن زیرساخت‌های فرهنگی و اجتماعی پیشی گرفته است که خیلی وقت‌ها به نظر می‌رسد اخلاق و ارزش‌ها در جاده‌ توسعه زیر گرفته می‌شوند.

فروپاشی نظام‌های اخلاقی در جامعه‌ اما به معنای در دست داشتن ابزار علم بی‌تعهد است. ورود اینترنت و گسترش لحظه‌ای کاربران اینترنتی، بدون فراهم آمدن زیرساخت‌های فرهنگی لازم، به مثابه‌ شمارش معکوس بمبی در میان ارزش‌ها، باورها و هنجارهای ملی‌مذهبی و در یک کلمه «سبک زندگی» ماست. البته این تکنولوژی، خدمات بسیاری را برای ما فراهم می‌آورد و بسیاری از امور را برایمان تسهیل می‌کند و باید اذعان داشت در دنیای امروزی نمی‌توان از این تکنولوژی چشم‌پوشی کرد.

اینترنت در ایران

مطابق گزارش اتحادیه‌‎ جهانی‎ مخابرات،‎ کشور ما از نظر بهره‌مندی از اینترنت، در بین 187 کشور جهان، رتبه‌ی 87 را دارد که بر اساس طبقه‌بندی اتحادیه‌ جهانی مخابرات، جزء کشورهای متوسط به شمار می‌رود. همچنین 35 درصد استفاده‌کنندگان اینترنت را قشر جوان تشکیل می‌دهند و میانگین زمان صرف‌شده برای اینترنت 52 دقیقه در هفته است.

از سوی دیگر، شبکه‌های دوست‌یابی در کشور ما به سرعت در میان جوانان ایرانی محبوب شده است و ایرانی‌ها رتبه‌ سوم را در این شبکه‌ها کسب کرده‌اند.

فیسبوک معروف‌ترین شبکه‌ اجتماعی است و هم‌اکنون بیش از یک میلیارد نفر، عضو این شبکه هستند و در حال حاضر، بیشترین استفاده‌کنندگان آن در دنیا، جوانان 18 تا 25 سال هستند. بررسی نفوذ شبکه‌های اجتماعی مجازی در میان کاربران ایرانی نشان می‌دهد ایرانیان در سال‌های 1383 و1384 رتبه‌ چهارم وب‌نویسان جهان را کسب کردند. همچنین یکی از فعال‌ترین کاربران شبکه‌های مجازی مانند فیسبوک محسوب می‌شوند. بر اساس آمار رسمی «اورکات»، کاربران ایرانی با شش درصد، در سال‌های 1384 و 1385 نصف آمریکایی‌ها و دو برابر هندی‌ها، رتبه‌ سوم در میان اعضای «اورکات» را کسب کرده‌اند. آمار کاربرانی که محل اقامت خود را خارج از ایران ذکر کرده‌اند جزء این رقم محسوب نمی‌شوند.

تمام این آمار و ارقام در حالی منتشر می‌شود که زیرساخت‌های فرهنگی اینترنت در ایران با چنین سرعتی گسترش نیافته است و فضای مجازی برای جامعه‌ ما فضایی مبهم است که سعی دارد از طرق مختلف، سبک زندگی و ارزش‌هایی همچون حجاب و حیا را از بانوان جامعه‌ ما بگیرد.

حاکمیت فرهنگ مسلط به عرصه‌ فناوری اطلاعات

فضای مجازی عرصه‌ حضور قدرت‌های اطلاعاتی و محتوایی است. بنابراین جوامعی که قدرت بیشتری در این عرصه دارند، بالطبع حضور قوی‌تری در این فضا خواهند داشت و این بدین معناست که فرصت بیشتری برای تأثیرگذاری بر روی دیگر فرهنگ‌ها و تمدن‌ها دارند. همین موضوع به فرهنگ‌های ارزشی، غنی و باریشه‌ای که به دلایل متعدد، از حضور مؤثر در فضای مجازی محروم یا ناتوان‌اند، آسیب جدی وارد می‌کند و به نوعی آن‌ها را در معرض استحاله و اثرپذیری از فرهنگ‌های بیگانه‌ مسلط بر فضای مجازی قرار می‌دهد.

به بیان دیگر، دهکده‌ جهانی گاهی شبیه جنگلی می‌شود که در آن، قوی‌ترها می‌مانند و ضعیف‌ترها یا می‌روند یا زیر سلطه‌ آنان زندگی می‌کنند. از سوی دیگر، باید توجه داشت فضای مجازی و تکنولوژی‌های مرتبط با این دنیا، اعم از سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، دانشی است که در غرب تولید شده و هنوز هم امتیاز این علم در دست آنان است.

بنابراین سیاست‌گذاری‌های این دنیا بر اساس راهبردهایی چنین جوامعی طرح‌ریزی می‌شود. غالب و محتوای عرضه‌شده در فضای مجازی نیز از سوی کشورهای صاحب امتیاز این فضا تولید و عرضه می‌شود، اما از آنجایی که این محتوا قرار است خوراک فکری و زیربنای باورهای تمام کاربران فضای مجازی در سراسر جهان را تأمین کند، در این راستا، ذائقه‌ مخاطب و پاره‌ای اصول روان‌شناختی نیز برای اثرگذاری بیشتر، چاشنی محتوا و غالب می‌گردد و سبب می‌شود تا غرب و آمریکا از طریق امواج ماهواره‌ای و فیبرهای نوری، در خانه‌ یکایک مردم دیگر کشورها، برای خود پایگاهی بسازند؛ پایگاهی که به اندازه‌ یک دستگاه رایانه است، اما قدرتی برای تسلط بر اندیشه و سبک زندگی کاربران در ورای آن وجود دارد.

با نگاهی به تصاویر به نمایش درآمده از بانوان و دختران جوان ایرانی در فضای فیسبوک، می‌توان دریافت اطلاعات و محتوای ارائه‌شده در فضای مجازی چگونه در مقابل ارزش‌های جامعه‌ ما قد علم کرده و تا چه اندازه نیز موفق بوده است. اینکه چرا بر روی ارزش‌هایی همچون حجاب و حیا سرمایه‌گذاری می‌شود و بانوان جامعه‌ی ما مورد هدف قرار می‌گیرند نیز امری بدیهی است. با تغییر نگرش‌ها و سبک زندگی بانوان، به عنوان مسئولان اصلی زاد و ولد و پرورش نسل آینده، می‌توان هویت ایرانی را دستخوش تغییر کرد.

 

اما اگر بخواهیم اثرگذاری فضای مجازی بر روی روابط زن و مرد و بحث حیازدایی را آسیب‌شناسی کنیم، باید ابتدا ویژگی‌های فضای مجازی را مورد مطالعه قرار دهیم.

شکل‌گیری هویت مجازی

هر‌چند ارتباطات در فضای مجازی را به عنوان نسل جدیدی از ارتباطات اجتماعی باید پذیرفت، اما این فضا به کاربر امکان داشتن یک هویت مجازی را هم می‌دهد. در واقع می‌توان گفت حضور بیش از اندازه‌ی کاربران در فضای مجازی می‌تواند آنان را از هویت حقیقی‌شان دور کند و این دور شدن از دنیای واقعیت‌ها، بر تمام لایه‌های زندگی افراد اثرگذار خواهد بود.

شکستن مرز فضای حقیقی و مجازی

این مسئله برای کاربران نوجوان و جوان اهمیت بیشتری می‌یابد؛ چرا که در این سنین، هنوز هویت افراد به طور کامل شکل نگرفته است و حضور در دالان‌های مجازی اینترنت، از اتاق‌های گفت‌وگو گرفته تا شبکه‌های اجتماعی، به آنان امکان آن را می‌دهد تا برای خودشان هویتی متفاوت از دنیای حقیقی پیرامون خود خلق کنند و همین امر منجر به رشد خیال‌بافی و دور شدن از پذیرش شرایط حقیقی زندگی می‌شود.

در این حالت، جوان مرز بین فضای رئال و فضای مجازی را گم می‌کند و همان طور که از محیط پیرامونش تأثیر می‌پذیرد، از فضای مجازی نیز متأثر می‌شود. اهمیت این موضوع در اینجاست که همین هویت مجازی به افراد اجازه می‌دهد تا خود را هر گونه که دوست دارند معرفی کنند و از آنجایی که هیچ کس نمی‌تواند پی به هویت حقیقی آن‌ها ببرد، پس افراد در محیط اینترنت خود را مُجاز به شکستن خطوط قرمز فضای حقیقی می‌دانند و همین هنجارشکنی‌ها از سوی برخی از افراد پیشرو، مسیر را برای دیگرانی که حتی در فضای مجازی ملاحظات ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی را دارند باز می‌کند و به نوعی سبب عادی‌سازی رفتارهای خلاف اصول و قواعد اجتماعی محیط حقیقی می‌شود.

بی‌اطلاعی والدین از پشت پرده‌ی فضای مجازی؛ زمینه‌ساز گسست نسلی

اغلب والدین سواد استفاده از فضای مجازی را ندارند و چندان با قانون و قواعد بسیار خاص این فضا آشنایی ندارند و همین موضوع موجب می‌شود تا نظارت مناسبی بر عملکرد فرزند جوان و نوجوان خود نداشته باشند. در چنین حالتی، جوانان و نوجوانان با حضور در فضای مجازی و مواجهه با سیل اطلاعاتی درست و نادرستی که از هر طرف او را احاطه می‌کند، آماده‌ی پذیرش چیزهایی شود که در ورای هجوم این اطلاعات به او القا می‌شود. همین امر سبب شده است تا اینترنت و فضای مجازی زمینه‌های گسست فرهنگی بین‌نسلی را فراهم آورد و این مسئله بر کنترل خانواده روی رفتار جوان و نوجوان اثر بسیار سوئی خواهد داشت.

بلوغ جنسی زودرس در اتاق‌های گفت‌وگو و شبکه‌های اجتماعی

بسیاری از محتواهای ارائه‌شده در فضای مجازی، به خصوص شبکه‌های اجتماعی نظیر ‌فیسبوک و اتاق‌های گفت‌وگو، بدون در نظر گرفتن اقتضای سنی مخاطب، در معرض دید و برداشت و تحلیل وی قرار می‌گیرد. اغلب این محتواها، اعم از متن، عکس و فیلم نیز دارای زمینه‌های انحرافی هستند. بنابراین می‌توانند جوان و نوجوان را که در شرایط خاص جسمی و غلیان غرایز جنسی قرار دارد، دچار سردرگمی کند و از مسیر ارزش‌ها منحرف سازد.

این موضوع تا حدی اهمیت دارد که بر اساس گزارش‌های منتشرشده‌، رئیس‌جمهور آمریکا به فرزندان خود اجازه‌ی فعالیت در فیسبوک را نمی‌دهد. این در حالی است که شبکه‌های اجتماعی نظیر فیسبوک یا اتاق‌های گفت‌وگو مروج سبک زندگی غربی هستند، اما انگار مأموریت این شبکه‌ها بیشتر برای تغییر ارزش‌ها و سبک زندگی حاکم در کشورهای دیگر است.

هنجارشکنی در سایه‌ی گمنامی

باید توجه داشت رفتارهای خلاف ارزش‌های یک جامعه، در محیط واقعی، با تغییر نگاه و مؤاخذه‌گری، چه از سوی نهادهای نظارتی و انتظامی و چه به وسیله‌ی نگاه‌های ملامت‌گر سایر اعضای جامعه همراه است، اما در فضای مجازی و اینترنت، چنین قوانینی وجود خارجی ندارد و یک کاربر اینترنت می‌تواند حتی جنسیت خود را پنهان کند و با هویتی کاملاً متفاوت از آنچه هست در شبکه‌های اجتماعی یا اتاق‌های گفت‌وگو حاضر شود و همین گمنامی و هویت مجازی است که به افراد این امکان را می‌دهد که هنجارشکنی کنند بی‌آنکه مؤاخذه‌ای در کار باشد.

محملی برای ترویج باورهای انحرافی و سبک زندگی غربی

اتاق‌های گفت‌وگو و شبکه‌های اجتماعی محلی برای ابراز عقاید و باورها و طرح شبهات است بی‌آنکه کاربر شناخته شود یا برچسب بخورد. به ویژه آنکه در بسیاری از موارد، جوانان و نوجوانان ما مجال مناسبی برای ابراز وجود و بیان دیدگاه‌ها و شبهات دینی خود پیدا نمی‌کنند. در مقابل اما اغلب کسانی که توانایی پاسخ‌گویی به این سؤالات و شبهات را دارند، در این شبکه‌ها عضو نیستند یا حضورشان آن‌چنان کم‌رنگ است که در عمل، این فضاهای اینترنتی به محملی برای ترویج باورهای انحرافی و شبهاتی می‌شود که می‌تواند زیربنای فکری جوان و نوجوان را دستخوش تغییر کند؛ آن‌چنان که سبک زندگی وی را آن قدر غربی نماید که حدود ارتباط با نامحرم را زیر پا بگذارد.

آثار سوء ‌اینترنت بر خانواده

با افزایش فراگیری اینترنت و کاربران فضای مجازی، ‌اعتیاد تازه‌ای شکل گرفته است. اعتیاد به اینترنت یک واژه نیست، بلکه یک حقیقت است که سبب دور شدن اعضای خانواده از یکدیگر می‌شود. از سوی دیگر، بسیاری از کاربران فضای مجازی، جوانان متأهلی هستند که در اتاق‌های گفت‌وگو و شبکه‌های اجتماعی عضو می‌شوند و برخی از تصاویر بدحجاب به نمایش درآمده در آلبوم‌ها یا نمایه‌های فیسبوک، زنان شوهردار هستند و این به معنای آن است که فضای مجازی، نظام ارزشی موجود در جامعه‌ی ما را از طریق تغییر در سبک زندگی،‌ دچار دگرگونی نموده است. همین تصاویر و پوشش‌های نامتعارف اما خط قرمزهای ارتباط نامحرم را می‌شکند و در نهایت، موجب فراهم آمدن زمینه‌های خیانت در زندگی و ارتباطات نامشروع می‌شود.

وظایف مسئولان و راهکارها

فراهم آمدن زیرساخت‌های فرهنگی اما کلید کنترل فضای مجازی است، زیرا کنترل این فضا از طریق پلیس سایبری هرچند راهکاری لازم است، اما در اینجا نیز اصل کلی قدرت بازدارنده‌های درونی قابل اعتمادتر است. ابلاغ رهبر معظم انقلاب برای تشکیل شورای عالی فضای مجازی اما بهترین راهکار برای فراهم آمدن زیرساخت‌های لازم برای برقراری امنیت در فضای اینترنت است.

در پیام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای تشکیل این شورا همچنین آمده است:‌ این شورا وظیفه دارد مرکزی به نام مرکز ملی فضای مجازی کشور ایجاد نماید تا اشراف کامل و به‌روز نسبت به فضای مجازی در سطح داخلی و جهانی و تصمیم‌گیری نسبت به نحوه‌ی مواجهه فعال و خردمندانه‌ی کشور با این موضوع از حیث سخت‌افزاری، نرم‌افزاری و محتوایی، در چارچوب مصوبات شورای عالی و نظارت بر اجرای دقیق تصمیمات در همه‌ی سطوح تحقق یابد.

اینترنت ملی: اینترنت یا اینترانت ملی طرحی است که از مدت‌ها قبل قرار بود در کشور اجرایی شود، اما تا کنون این طرح ملی به ثمر نرسیده است. بدیهی است در صورت برقراری چنین شبکه‌ای، ‌کنترل بر فضای مجازی بسیار آسان‌تر می‌شود. بنابراین انتظار می‌رود تا مسئولان هر چه سریع‌تر به برقراری این شبکه اهتمام ورزند.

طراحی تالارهای گفت‌وگو و شبکه‌های اجتماعی داخلی با تکیه بر مدیریت ارزشی این فضاها: هرچند هم‌اکنون نیز برخی تالارهای گفت‌وگوی وطنی طراحی‌ شده‌اند و در این شبکه‌های اجتماعی شاهد حضور کاربرانی هستیم، اما فضای ارزشی و تأکید بر روی سبک زندگی ایرانی‌اسلامی نکته‌ای است که در اغلب چنین شبکه‌هایی مغفول مانده و بدیهی است که این شبکه‌ها در کنار شبکه‌هایی همچون فیسبوک قرار می‌گیرند، نه در مقابل آن‌ها. پس گام مهم دیگر طراحی شبکه‌ها و اتاق‌های گفت‌وگوی مبتنی بر ارزش‌های ملی و مذهبی است و طبیعتاً باید بر این فضا، نظارت و مدیریت مناسبی، آن هم به صورت ایجابی و نه پلیسی و سلبی، انجام شود.

با نگاهی به تصاویر به نمایش درآمده از بانوان و دختران جوان ایرانی در فضای فیسبوک، می‌توان دریافت اطلاعات و محتوای ارائه‌شده در فضای مجازی چگونه در مقابل ارزش‌های جامعه‌ی ما قد علم کرده و تا چه اندازه نیز موفق بوده است. اینکه چرا بر روی ارزش‌هایی همچون حجاب و حیا سرمایه‌گذاری می‌شود و بانوان جامعه‌ی ما مورد هدف قرار می‌گیرند نیز امری بدیهی است.

حضور افراد آگاه در شبکه‌های اجتماعی

‌در حال حاضر نیز شاهد حضور افراد آگاه و ارزشی در فضاهایی همچون فیسبوک هستیم که می‌توانند با حضور در کنار جوانان و نوجوانانی که می‌خواهند فضایی متفاوت را تجربه کنند، ضمن جلب اعتماد آنان به عنوان افرادی آگاه و مسلط به قوانین شرعی، شبهات موجود در ذهن جوانان و هم به افرادی که مغرضانه شبهه‌پراکنی می‌کنند پاسخ دهند.

فعال کردن فضاهای ارزشی همچون پایگاه‌های بسیج و مساجد در جذب جوانان از همه‌ی طیف‌ها و سلیقه‌ها: بدیهی است زمانی که در فضاهای ارزشی اجازه‌ی حضور سلیقه‌های مختلف داده نشود و به جوانان اجازه طرح سؤال و شبهات ذهنی‌شان داده نشود، ‌این افراد به اشخاصی اعتماد می‌کنند که به نوعی حرف دل آن‌ها را می‌زنند یا با آنان هم‌عقیده‌اند. بسیاری از دوستی‌های فضای مجازی بر اساس یک ابراز عقیده یا بیان سؤال و شبهه‌ای که در ذهن بسیاری از جوانان دیگر است شکل می‌گیرد؛ در حالی که ما در نهادینه کردن ارزش‌ها و باورها به کمک بالا بردن اطلاعات و آگاهی‌های دینی جوانمان ضعیف عمل نموده‌ایم.

نقش پررنگ آموزش‌وپرورش و آموزش عالی در ایمن‌سازی جوانان در مقابل هجمه‌های فضای مجازی: آموزش‌و‌پرورش، به عنوان بنیادی‌ترین نهاد آموزشی، وظیفه‌ی نهادینه‌سازی ارزش‌ها و پاسخ‌گویی به سؤالات کودکان، ‌نوجوانان و جوانان را دارد. این نهاد همچنین از طریق ارتباط با اولیا، در افزایش آگاهی‌ها و تبیین لزوم بالا رفتن سواد کامپیوتری آن‌ها برای نظارت بر عملکرد فرزندانشان، نقش مهمی دارد. ضمن آنکه این نهاد یکی از اصلی‌ترین سازمان‌هایی است که می‌تواند از طریق برنامه‌های آموزشی و کتب درسی، سبک زندگی ایرانی‌اسلامی را در کودکان نهادینه کند و آنان را در برابر فرهنگ غربی واکسینه نماید. وزارت علوم نیز ادامه‌دهنده‌ی این وظیفه و روند در سنین حساس جوانی است.

جمع‌بندی

فضای مجازی و اینترنت در دنیای امروز ما به گونه‌ای نفوذ کرده است که نمی‌توان زندگی بدون آن را تصور کرد، اما همین فضا آسیب‌های متعددی را با خود به دنبال داشته است که یکی از اصلی‌ترین این آسیب‌ها، تغییر سبک زندگی و شکستن مرز باورها و ارزش‌هایی همچون حجاب و حیا در میان زنان و دختران جوان ماست؛ قشری که قرار است مولد و پرورش‌دهنده‌ی نسل‌های بعدی باشند و با تغییر در هویتشان، می‌توان هویت نسل ایرانی را استحاله کرد. غرب و حاکمان فضای مجازی برای نیل به چنین هدفی، برنامه‌ریزی گسترده دارند.

از همین روست که رهبر فرزانه‌ی انقلاب می‌فرمایند: برای بنده حوزه‌ی فضای مجازی به اندازه‌ی انقلاب اسلامی اهمیت دارد. در برابر این مهم اما مسئولان وظایف متعدد و مهمی دارند، از جمله افزایش آگاهی‌های عمومی،‌ تقویت آموزش‌وپرورش و جدی‌تر پرداختن به فعالیت‌های مرکز ملی فضای مجازی. در این صورت می‌توان از فضای مجازی به عنوان یک فرصت بهره گرفت، بی‌آنکه تهدیدهای آن برایمان دردسرساز شود.


[ چهارشنبه 94/2/30 ] [ 1:47 عصر ] [ مشهدی زاده ] [ نظرات () ]

در تاریخ جهان، مردان و زنان بسیاری را می شناسیم که دارای لقب بزرگ یا کبیر هستند. افرادی مانند اسکندر، کنستانتین، شاپور دوم، پطر، کاترین، شاه عباس و بسیاری دیگر که با کنکاش دقیق در زندگی و اعمال شان، این لقب را آنچنان که باید برازنده آنان نخواهیم یافت. 

تعداد قلیلی از شخصیت های تاریخی نیز وجود دارند که چنین القابی را بر دوش می کشند و انسان هایی هستند بزرگ، با نیتی خالص و شفاف و حسن مدیریت و اراده ای قابل تقدیر و شجاعتی مثال زدنی که دوست و دشمن در برابرشان وادار به احترام و تکریم می شود.

کوروش، بنیانگذار حکومت هخامنشیان و پایه گذار امپراتوری پارسیان آریایی از جمله این انسان های بزرگ است که بنا بر شواهد تاریخی و اذعان رقبا و دشمنان و بیگانگان بی تردید برازنده این نام و لقب می باشد. 

کوروش نه تنها برای ایرانیان بلکه برای مردم جهان شخصیت شناخته شده و قابل احترامی است اما متاسفانه در سال های اخیر گروهی از نویسندگان شاید ناخواسته شخصیتی افسانه ای از کوروش ساخته و گفته ها و کرده هایی غیرواقع را به او نسبت داده اند که هیچ پایه و اساسی ندارد.

آیا سخنانی که به کوروش نسبت می دهند راست است؟(ناقص)


اغراق گویی ها و داستانسرایی های این دست نویسندگان را شاید بتوان ناشی از علاقه و میل به برجسته نشان دادن صفات نیک و والای این شخصیت مهم تاریخی دانست اما باید پذیرفت که اینگونه سهل انگاری ها بیشتر منجر به خدشه دار شدن چهره واقعی آن شخصیت تاریخی شده و در نهایت نتیجه ای عکس حاصل خواهد شد.

چاپ و نشر کتاب هایی بدون منبع و ماخذ در قطع های مختلف و تحت عناوینی مانند اندرزها یا سخنان حکیمانه کوروش و درج نوشته ای تحت عنوان وصیت نامه او در انتهای این قبیل کتاب ها در سال های اخیر و دست به دست شدن این نوشته ها در شبکه های اجتماعی بهانه ای شد برای پرداختن به صحت و سقم این نوشته ها و همچنین بررسی سنگ نبشته ها و کتیبه های به جای مانده از کوروش بزرگ و آنچه مورخین و نویسندگان دوره هخامنشی و نزدیک به زمان کوروش درباره وی نوشته اند.

در طول تاریخ ایران، کوروش هخامنشی شاید تنها شخصیتی باشد که بارها و بارها درباره او گفته اند و نوشته اند و زندگی او را از زوایای مختلف مورد بررسی و کنکاش قرار داده اند.  او مردی بود با کفایت و مدبر، سیاستمداری فهیم و جنگاوری سلحشور که توانست در مدت زمانی کوتاه و با سرعتی اعجاب آور، ضمن فایق آمدن بر ناهنجاری های برآمده از حکومت مادها، پادشاهی های مقتدری همانند لیدیه و بابل را مطیع و امپراتوری قدرتمند و قلمرویی عظیم شامل اقوام و ملل متنوع پایه گذاری کند.

کوروش به واقع پادشاه بزرگی بود اما برای شناخت بیشتر او و باخبر شدن از اینکه آیا صحبت هایی که به او نسبت می دهند واقعی است یا دروغین، باید سراغ چیزهایی برویم که امروز از کوروش باقی مانده. آیا مدرک محکم و قابل اطمینانی که نوشته یا گفته کوروش کبیر باشد و بتوان این سخنان و اندرزها را منسوب به آن کرد امروزه باقی مانده است.

آثار مکتوب منسوب به کوروش

از کوروش امروز این چیزها باقی مانده:

منشور کوروش: 

بدون تردید همه ما با منشور یا استوانه منسوب به کوروش کبیر آشنا هستیم. منشوری که به عنوان اولین اعلامیه حقوق بشر جهان شناخته می شود. این منشور در واقع فتح نامه ای است که بعد از تصرف بابل و ظاهرا به پیروی از سنت متداول میان پادشاهان سومری و بابلی به دستور کوروش روی لوحی استوانه ای شکل نوشته و مکتوب شده است.

بسیاری از بخش های این لوح به دلیل شکستگی از میان رفته است ولی از آنچه باقی مانده مشخص است که این لوح از دو قسمت تشکیل شده. بخش اول با توجه به نوع نوشتار و سخن گفتن از کوروش و نبونئید به صورت شخص سوم آشکار است که توسط شخصی غیر از کوروش، شاید کاتب استوانه یا یکی از کاهنان بابلی نوشته شده است. این بخش از خط اول تا خط نوزده استوانه را در بر گرفته است. 
در این قسمت، کاتب مقدمه ای درباره شهر بابل، خدای مردوک، نبونئید، چگونگی فتح بابل، حمایت خدای مردوک از کوروش و سپاهیانش و حمایت مردم و بزرگان بابل، سومر و آکد از وی نوشته است.

آیا سخنانی که به کوروش نسبت می دهند راست است؟(ناقص)


بخش دوم استوانه که از خط بیستم تا آخر را دربر گرفته و طولانی تر از قسمت اول است، از زبان کوروش و توسط کاتب نوشته شده است. در این بخش کوروش بعد از معرفی خود و پدرانش به چگونگی تصرف بابل و بازگرداندن ایزدان اقوام مختلف به جایگاه و مقر اصلی شان و آزاد کردن بردگان و برقراری صلح در سرزمین های تابع خود و بازسازی نیایشگاه و دیوار بابل می پردازد.

به غیر از استوانه اصلی، در سال 2010 دو قطعه کتیبه مسطح گلی در موزه بریتانیا شناسایی شد که قبل از این به اشتباه به عنوان یک متن پزشکی طبقه بندی شده بود. با بررسی و مطالعه دوباره این کتیبه ها مشخص شد که آنها در واقع نسخه های دیگری از منشور کوروش هستند. در این قطعات بخش هایی از منشور اصلی که شکسته شده، وجود دارد.

همچنین در ابتدای قرن بیستم دو قطه استخوان توسط یک پزشک چینی به کاخ - موزه پکن اهدا شد که نوشته هایی به خط میخی روی آنان وجود داشت. پس از بررسی های بسیار مشخص شد که این استخوان ها حاوی سطرهای 18 تا 21 استوانه کوروش و برخی قسمت های ناقص آن هستند.

نکته مهم در منشور کوروش و قطعات پیدا شده بعدی این است که در متن هیچ یک از آنان هیچ پند و اندرزی که بتوان به عنوان منبع و مأخذ سخنان حکیمانه نسبت داده شده به کوروش معرفی کرد وجود ندارد.

کتیبه منسوب به کوروش در پاسارگاد: 

در بخشی از کاخ پاسارگاد که به تالار بار عام یا کاخ پذیرایی معروف است، روی دیوار ایوان شرقی کتیبه ای در چهار سطر به خط میخی پارسی، عیلامی و بابلی به این مضمون وجودآدرد: «اَدَم کوروُش خشایَ ثی یَ هخامَنی شی یَ» من کوروش شاه هخامنشی. به طور حتم این یک خط هم نمی تواند منبع خوبی برای کتاب های مورد نظر ما باشد.

آیا سخنانی که به کوروش نسبت می دهند راست است؟(ناقص)


بنا به نوشته آریان مورخ یونانی در کتاب آناباسیس، کتیبه ای در سر در مقبره کوروش وجود داشته به این مضمون: «ای انسان من کوروش پسر کمبوجیه هستم. من شاهنشاهی پارس را بنیان نهادم و بر تمام آسیا فرمانروایی کردم. پس به این آرامگاه بر من رشک مبر (این مقبره را از من دریغ مدار)»

چنین کتیبه ای در حال حاضر در پاسارگاد وجود ندارد. با توجه به نوع نگارش و جملات به کار رفته در این متن، بسیاری معتقدند که چنین چیزی در اصل وجود نداشته و این متن بیشتر یک متن یونانی است تا پارسی. باید متذکر شد که آریان خودش مقبره کوروش و این سنگ نبشته را ندیده و تنها گفته های یکی از همراهان اسکندر در زمان داریوش سوم را نقل قول کرده است. 

همچنین باید در نظر داشت که دو مورخ دیگر یونانی یعنی پلوتارک و استرابون که هر دو براساس آنچه مشاهدات همراهان اسکندر از پاسارگاد بوده، اشاره به کتیبه ای در مقابل در ورودی مقبره می کنند اما گفته آنها نه تنها با گفته آریان مغایرت دارد، بلکه با نوشته های دیگر نیز متفاوت است.

آیا سخنانی که به کوروش نسبت می دهند راست است؟(ناقص)


استرابون می نویسد که در کتیبه ورودی مقبره نوشته شده بود: «اینجا آرامگاه من کوروش شاهنشاه است.» از سویی دیگر برخی از محققین بر این عقیده اند که اگر کتیبه ای هم وجود داشته می بایست بعد از مرگ کوروش و حتی شاید در زمان داریوش نوشته شده باشد.

کوروش در تورات:

تصرف بابل و آزاد کردن تمامی بردگان و اسرای جنگی از هر قوم و ملتی توسط کوروش بزرگ واقعه ای است تاریخی و حقیقی. براساس سالنامه های آشوری و اسناد بابلی و متن منشور کوروش، او پس از تصرف بابل فرمان آزادی تمام اسرا و بردگان و از جمله یهودیان و بازگشت آنان به سرزمین خودشان و بازسازی معبد بیت المقدس را صادر کرد.

در تورات (عهد عتیق)، در کتاب «عزرا» و کتاب «شعیاء» از کوروش به عنوان مسیح و نجات دهنده قوم یهود و بردگان یاد شده است. در کتاب عزرا فرمان بازسازی معبد بیت المقدس و بازپس دادن خزاین و ثروت یهودیان که توسط بخت النصر به بابل آورده شده بود، نقل شده است.

آیا سخنانی که به کوروش نسبت می دهند راست است؟(ناقص)


در کتاب «شعیاء» نیز تنها از همراهی خداوند با کوروش در پیروزی بر بابل و آزادسازی بردگان سخن رفته است. در این دو بخش از تورات که از باستانی ترین منابعی است که نام کوروش در آن آمده، به غیر از فرمان بازسازی معبد بیت المقدس هیچ سخنی از کوروش نقل نشده است.

آثار مورخان یونانی

در میان مورخان یونانی هرودت، گزنفون و کتزیاس سه مورخی هستند که از لحاظ زمانی نزدیکترین فاصله را با زمان زندگی کوروش داشته اند و همچنین دو تن از آنان یعنی گزنفون و کنزیاس از نزدیک با بزرگان هخامنشی در ارتباط بودند. حدس و یقین بر این است که بیشتر حکایات و سخنان نسبت داده شده به کوروش از کتاب این سه تن نقل شده باشد.

هرودت و کوروش

هرودت در هالیکارناس یکی از ساتراپ های هخامنشی و در زمان داریوش اول متولد می شود. با آنکه به زبان پارسیان آشنایی نداشت، اما زندگی در قلمروی هخامنشیان باعث آشنایی او با فرهنگ و تمدن و اعتقادات و باورهای پارسیان شده بود.

با وجود آنکه بسیاری هرودت را پدر تاریخ می دانند اما کم نیستند مورخین و نویسندگانی که تاریخ او را به افسانه سرایی و داستان گویی تشبیه کرده و بسیاری از بخش های تاریخ او را بی پایه و اساس می دانند.

بخش دوم از کتاب اول هرودت اختصاص به تاریخ کوروش دارد. او ادعا می کند که با چند نفر از بزرگان پارسی حشر و نشر داشته و بسیاری از وقایع مربوط به کوروش و پس از آن را از آنان گرفته است.
آنچه مسلم است، پیش از هرودت، تاریخ نگارانی مانند شارون از اهالی لامپساک و هکاته مطالبی درباره مادها و فرمانروایی کوروش نوشته بودند که البته هردوت از این منابع بدون ذکر نام استفاده کرده است. با این وجود اشتباهات فاحشی در تاریخ او به ویژه در مورد زندگی کوروش وجود دارد.

او پارس را یکی از ایالات تابع ماد می داند، در حالی که چنین نبوده و پارس جزیی از پادشاهی مستقل ایران بوده است. او همچنین پدر کوروش را مردی عادی از پارس می داند، در حالی که کمبوجیه پدر کوروش پادشاه و حکمران پارس بوده و کوروش هم پیش از شکست مادها به حکومت پارس رسیده بود.

آیا سخنانی که به کوروش نسبت می دهند راست است؟(ناقص)
پرچم منسوب به کوروش هخامنشیان


ما در پی نقد تاریخ هردوت نیستیم، آنچه مهم است اینکه این کتاب می تواند یکی از ماخذی باشد که برای برخی سخنان منسوب به کوروش مورد استفاده قرار گرفته است. باید توجه داشت که هردوت در تاریخ خود با کوروش همانند پادشاهان دیگر برخورد کرده است. او را نه پیامبر می داند و نه نجات دهنده. بسیاری از اقدامات او در لیدیه و بابل و دیگر جنگ ها را نتیجه نصیحت اطرافیانش مانند کرزوس و هارپاک می داند. او هیچ اشاره ای به پندها و سخنان حکیمانه کوروش ندارد. ماجرای مرگ کوروش از زبان هردوت بیشتر شبیه افسانه است، هر چند خودش می گوید: «درباره مرگ کوروش افسانه بسیار است، اما من آن را که معتبرتر است، نقل کرده ام.»

او از خوابی سخن می گوید که کوروش قبل از کشته شدنش در جنگ علیه ماساژت ها دیده بود. او در خواب داریوش را می بیند با بال هایی که بر شرق و غرب سایه افکنده است. او داریوش را متهم به توطئه می کند و از پدرش ویشتاسپ که همراه او بوده می خواهد تا به پارس برگشته و داریوش را تحویل او بدهد. کوروش پس از آن به جنگ رفته و در میانه جنگ کشته می شود و ملکه ماساژت ها به خونخواهی پسرش دستور می دهد تا سر کوروش را از تن جدا کرده در تشتی از خون بیندازند. در اینجا هیچ صحبتی از وصیت نامه و چگونگی بازگرداندن جسد کوروش به پارس وجود ندارد.

کوروش پادشاه آرمانی گزنقون

بدون تردید یکی از منابع مهم دیگری که به عنوان ماخذ برای سخنان و رفتار و منش کوروش مورد استفاده قرار گرفته، کتاب «سیروبدی» یا «سیرت کوروش» که به صورت تعلیم و تربیت کوروش یا کوروش نامه هم ترجمه شده است. این کتاب نوشته «گزنقون» مورخ و سردار نظامی یونانی معاصر اردشیر دوم هخامنشی و برادرش کوروش کوچک است.

او از جمله شاگردان وفادار سقراط است. گزنقون از طریق جوانی به نام پروکسن که ظاهرا با کوروش کوچک، برادر اردشیر دوم (معروف به درازدست) نزدیک بود به سفر آسیایی صغیر و ملاقات با کوروش کوچک ترغیب می شود. گزنقون به رغم تمایل استادش و به دلیل شرایط بحرانی شهرهای یونان عازم شرق می شود. 

او با جلب نظر کوروش کوچک فرماندهی نیروهای یونانی تحت امر او را برعهده می گیرد، اما منازعات کوروش و برادرش اردشیر منجر به شکست و مرگ کوروش شده و گزنقون رهبری ده هزار یونانی برای بازگشت به کشورشان را به عهده می گیرد.

گزنقون شرح کامل بازگشت این گروه و رویدادهای سفر و اطلاعات بسیار مهم جغرافیایی را در کتابی موسوم به «بازگشت ده هزار نفری» شرح داده است. گزنقون پس از بازگشت از شرق با مرگ استادش سقراط روبرو شده و علنا علیه مخالفین سقراط و به دفاع از او قیام می کند. در همین زمان است که دو اثر به نام های دفاعیه و خاطرات سقراط و خطابه دفاعیه افلاطون را تالیف می کند.

حضور او در سپاه کوروش کوچک و دفاع او از سقراط منجر به تبعید او از آتن می شود. او در تبعید در سیلونت در نزدیکی کوه اولمپ به مطالعه و تالیف مشغول می شود تا اینکه در سال 354 قبل از میلاد و در سن 90 سالگی در همانجا می میرد.

آیا سخنانی که به کوروش نسبت می دهند راست است؟(ناقص)


کتاب سیروپدی یا سیرت کوروش در واقع نوشته ای است در مورد تدبیر و سیاست و نحوه اداره امور سپاه و رموز پیروزی و چگونگی تشکیل یک امپراتوری قدرتمند. این کتاب در اصل تاریخ زندگی کوروش کبیر نیست. گزنفون با استفاده از تاریخ هردوت و مطالب نوشته شده توسط کنزیاس و شنیده های خودش، داستانی تاریخی می نویسدکه قهرمانش کوروش بزرگ است.

او در زمانی که هرج و مرج و جنگ های داخلی و نفاق و توطئه سراسر یونان را گرفته، همچون افلاطون که کتاب جمهوری را به منظور تعلیم و تربیت حکمرانان و رسیدن به مدینه فاضله می نویسد، کوروش نامه را به عنوان سرمشق و راهنمایی برای رسیدن به اتحاد و برقراری حکومتی مقتدر در یونان می نویسد.

او می داند که کوروش کبیر با درایت و قدرت فرماندهی توانست ملل و اقوام مختلف را تحت لوای یک حکومت درآورد. او داستان تصرف بابل را می داند و از آزادی اسرای جنگی که کاری غیرمتعارف میان فرمانروایان بوده با خبر است. پس کووروش کبیر الگوی او می شود. در کشورداری و فرماندهی اشتباهات فاحش تاریخی و جغرافیایی به خوبی نشان دهنده این امر است که او داستانی فلسفی بر اساس زندگی کوروش نوشته است. 

مهمترین بخش این کتاب که در تضاد کامل با تاریخ است، واقعه مرگ کوروش است. مرگ کوروش و چگونگی آن با تمامی تحقیقات انجام شده، هنوز به درستی روشن نیست. آیا او در حین جنگ بر اثر اصابت تیر کشته شد؟ آیا به دلیل بیماری جان سپرد؟ آیا ملکه ماساژت ها واقعا سر او را بریده و در تشتی از خون انداخت؟ آیا کوروش آنقدر فرصت داشته تا قبل از مرگ فرزندانش را جمع کرده و وصیت کند؟

می دانیم که تمامی منابع تاریخی کشته شدن کوروش در میدان جنگ و دور از پارس را تایید کرده اند. با این وجود گزنفون معتقد است که او در پارس و در میان اعضای خانواده اش و پس از صحبت با فرزندانش جان می سپارد.

آنچه در کوروش نامه می خوانیم شباهت بسیاری به تراژدی های یونانی دارد. مهربانی و احترام نسبت به زیردستان و سپاهیان، احترام به خانواده، بخشش و ملاطفت نسبت به دشمنان و تلاش برای اتحاد از جمله مسائل مهمی است که در این کتاب بر آنها تاکید شده است؛ اموری که در شهرهای یونانی کمتر به آن توجه می شد.

گزنفون هیچ مدرک و منبعی برای کتابش معرفی نمی کند. مشخص نیست این همه حکایت و داستان و گفتگوهای دوجانبه کوروش با پادشاهان و بزرگان و خانواده اش را چه کسی برای او نقل کرده است. او نزدیک به صد سال با کوروش فاصله زمانی دارد و جز کوروش کوچک با شخص دیگری از خاندان هخامنشی معاشرت نداشته است. باید توجه داشت که کوروش، شهریار آرمانی گزنفون است. به هر حال این کتاب و نوشته های آن منبعی شده است برای آنچه امروز به نام «اندرزهای کوروش کبیر» می شناسیم.

گنزیاس، کوروش را چطور معرفی می کند؟

تاریخ کنزیاس نیز تماما بر پایه تخیل و افسانه است و در واقع هیچ منبع معتبری برای روایات تاریخی و حقیقی به شمار نمی آید. او در زمان اردشیر دوم به عنوان پزشک دربار هخامنشی خدمت می کرد. مدعی بود که برای نوشتن تاریخش از اسناد و دفاتر سلطنتی استفاده کرده است اما ادعاهای او در مورد تایید مورخان و نویسندگان نیست.

استفاده از تاریخ او به عنوان منبع زندگی کوروش نیاز به تامل و دقت بسیار دارد. به غیر از این کتاب باید به محتوای برخی از اندرزنامه های دوره ساسانی نیز اشاره کرد که در نهضت ترجمه و با همت گروهی از نویسندگان و دانشمندان ایرانی از نابودی نجات یافتند. در مجموعه این اندرزنامه ها به نمونه های بسیار مشابهی با سخنان منسوب به کوروش برخورد می کنیم، از جمله رساله هایی مانند «اندرز دانایان به مزدیسنان»، «اندرز خسرو قبادیان»، «اندرز انوشه روان به آذرباد»، «یادگار بزرگمهر» و غیره محتوی آنها بارها توسط نویسندگان و شعرا و مورخان ایرانی مورد استفاده قرار گرفته است.

آیا سخنانی که به کوروش نسبت می دهند راست است؟(ناقص)
کوروش در بازی Civilication


معروف نبودن نویسندگان این رسائل و آشنا نبودن ما با ادبیات باستانی کشورمان و استفاده از محتوای این رسائل بدون ذکر منبع باعث شد تا برخی از این پندها و اندرزها ندانسته به افراد مختلف در طول تاریخ نسبت داده شوند. جالب است بدانیم که برخی از این اندرزها و درس های اخلاقی حتی به برخی از سلاطین اروپایی مانند ناپلئون نیز نسبت داده شده است.

این مسلم است که کوروش در نظر ایرانیان و اروپاییان همیشه مظهر یک فرمانروای دادگر است. او با بهره گیری از هوش و درایت بسیار و قدرت فرماندهی و حکمرانی و با برقراری نظامی براساس تساهل و برابری و احترام توانست پایه های حکومتی مقتدر را پی ریزی کند. کوروش برای بزرگ بودن و بزرگ ماندن بی تردید نیازی به شاخ و برگ و زیاده گویی ندارد. شخصیت های مهم و تاثیرگذار تاریخ را باید همانگونه که بودند شناخت و به یاد آورد و به آنان احترام گذاشت.

چند سخن منسوب به کوروش

اگر در اینترنت جستجو کنید، به انبوهی از سخنان منسوب به کوروش برمی خورید که همه شان بی اعتبارند؛ چند نمونه از این جملات را بخوانید:

* آنان که با افکاری پاک و فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست چرا که جاودانند.

* فرمان دادم تا بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزای بدنم ذرات خاک ایران را تشکیل دهد.

* باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست.

* من به خاطر ندارم در هیچ جنگی برای عزت و کسب افتخار ایران زمین مغلوب شده باشم.

* همیشه با هم یکدل و صمیمی بمانید تا اتحادتان موید و پایدار بماند.

* حرکت قانون را بر خود واجب شمارید و خصایل و سنن قدیمی را گرامی بدارید.

* کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش به دنبال می آید.

* هر برادری که از منافع برادر خود مانند نفع خویش حمایت کرد، به کار خود سامان داده است.

* به احترام روح من که باقی و ناظر بر احوال شماست، به آنچه دستور می دهم عمل کنید.

* وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند نه رفتار و عملکرد شما.

* خداوندا دست هایم خالی است و دلم غرق در آرزوها... یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن.


[ دوشنبه 93/11/27 ] [ 12:13 صبح ] [ مشهدی زاده ] [ نظرات () ]

سه‎گانه سینمایی «هابیت» که تولید آن با سروصدای فراوان در سال 2010 شروع شد، ابتدا قرار بود در دو قسمت و به کارگردانی "گیلرمو دل‌تورو"» ساخته شود، اما این پروژه در ادامه به‌صورت سه قسمتی و با کارگردانی "پیتر جکسون" (کارگردان سه‎گانه ارباب حلقه ها) به انجام رسید.

 

 

"پیتر جکسون" کارگردان سه‎گانه‎های «ارباب حلقه‌ها» و «هابیت»

 

 

اولین قسمت این سه‎گانه سینمایی در دسامبر 2012 با عنوان «هابیت؛ سفر غیرمنتظره» اکران شد.

داستان این فیلم 60 سال پیش از قصه ارباب حلقه‎ها اتفاق می‎افتد و روایتگر زندگی موجودی از نژاد هابیت به‎نام «بیلبو بگینز» (با بازی مارتین فریمن) است.

بیلبو از سوی «گاندالف جادوگر» (با بازی ایان مک کلن) به سفری دعوت می‎شود تا همراه با 12 دورف (کوتوله) و شاهزاده آنان به سمت سرزمین اشغال شده‌شان بروند و آنجا را از چنگال اژدهایی بنام "اسماگ" دربیاورند.

 

 

«اسماگ» نماد ایران اتمی

 

 

ملاحظه) در بخش نخست برای القای مفاهیم روز بدین‌گونه نمادپردازی شده است:

12 دورف سرگردان به‌عنوان نماد 12 شاخه سرگردان قوم یهود (اسرائیل) که از هابیت به‌عنوان نماد آمریکا برای بازگشت به سرزمین پدری خود کمک می‌خواهند. سرزمین پدری آنان تحت اشغال نیروهای تاریکی به‌عنوان نماد مسلمانان قرار دارد.

اژدهای آتش‌افروز اسماگ نیز به‎عنوان قدرتمندترین دشمن و نماد اسلام جهادی به رهبری ایران، کاراکتر منفوری است که می‎تواند در چشم بر هم زدنی شهرهای اطراف قلعه دورف‎ها را به خاکستر تبدیل کند. [شبیه‎سازی توان موشکی جمهوری اسلامی و هراس‌افکنی از بمب هسته‌ای ایران که صهیونیست‌ها مدعی هستند ایران در پی آن است]

 

 

در قسمت دوم این سه گانه که با عنوان «هابیت؛ برهوت اسماگ» در انتهای سال 2013  و در زمان اوج مذاکرات هسته ای ایران و شش کشور دنیا در ژنو اکران شد، به‌خاطر آشنایی اژدها با بوی دورف‎ها، هابیت (نماد آمریکا) به تنهایی وارد قلعه می‌شود و اژدهایی را که سال‌ها در کنج انزوا خفته است بیدار می‌کند و می‌کوشد با لفاظی او را آرام کرده و با سرگرم کردنش به حرف‎های خود، راه تسلط دورف‌ها بر قلعه را بیابد.

 

بی‌نتیجه ماندن مذاکرات به خاطر زیاده‌خواهی و درگیری دورف‌ها (نماد صهیونیست‌ها) با اسماگ (نماد ایران) از مهمترین مفاهیم نمادین این بخش از فیلم بود.

 

 

پوستر تبلیغاتی بخش سوم از سه‌گانه «هابیت»

 

 

حال در 17 دسامبر 2014 و به مناسبت تعطیلات زمستانی سال نو میلادی قرار است سومین قسمت از «هابیت» و در واقع آخرین فیلم از سری فیلم‎های ساخته شده بر اساس رمان های «ج.آر.آر.تالکین» به روی پرده سینماهای آمریکای شمالی برود. فیلمی که بسیار واضح‎تر از قسمت‎های قبل نمادپردازی می‌کند.

 

یکی از مفاهیمی که فیلم به آن پرداخته، گسترش تروریسم و وحشت آفرینی به سرتاسر جهان از سرزمین میانی (Middle-Earth) که از نظر لغوی هم بسیار شبیه به (Middle-East) به معنای خاورمیانه می‌باشد و نیز درگرفتن جنگی بزرگ در این منطقه است.

 

در این میان رهبر اُرک‎ها (دیوها) فردی است بنام «سائورن» که از دنیای مردگان برخاسته و به‎علت نداشتن جسم مادی، ارتش خود را به‌صورت غیبی فرماندهی می‎کند.

این رهبر غیبی، چند فرمانده جانشین هم دارد که یکی از آن‎ها «آزوگ» دیو سفیدی است که یکی از دست‎هایش را در نبرد با دورف‎ها از دست داده است!

 

 

«آزوگ» فرمانده دیو با شمشیر دولبه

 

 

البته در قسمت سوم این فیلم «آزوگ» به‎جای چنگکی که همیشه در دست مجروح خود داشت، یک شمشیر دولبه همراه دارد که شبیه به تصور مسلمانان از شمشیر ذوالفقار است.

این‎گونه سازندگان فیلم به وضوح، نماد فرماندهی دیوها را با یک تصویر شیعی همسان‌سازی می‎کنند. نمادی که به‎خاطر کینه قدیمی، آتش‎بیار جنگ با دورف‎ها (صهیونیست‎ها) است.

 

داستان بخش سوم از بی‎نتیجه ماندن مذاکرات «بیلبوی هابیت» (نماد آمریکا) با «اسماگ اژدها» (نماد ایران اتمی) شروع می‎شود. جایی که به‎خاطر فشارهای مختلف، اسماگ از قلعه انزوای خود خارج شده و دهکده انسان‌ها را به آتش می‌کشد.

البته اسماگ یک نقطه ضعف دارد و آن هم تیری است که «بارد» (با بازی لوک ایوانز) در اختیار دارد که اگر درست شلیک شده و به نقطه مورد نظر در بدن اسماگ اصابت کند، همان یک تیر می‌تواند تمام بدن و قوای آتش افروزی اژدها را از کار بیندازد!

 

 

«بارد» تیراندازی که می‎تواند اژدهای آتشین را زمینگیر کند

 

 

سیر قصه به جنگی عظیم در خطه میانی می‎انجامد. جنگی میان انسان‎ها، الف‎ها (جن‎ها) و دورف‎ها (کوتوله‎ها).

و همه این‎ها به‌خاطر زیاده‌خواهی پادشاهان و حمله کردن به قلعه دورف‌ها به‌خاطر کینه‌های کهنه شروع می‌شود.

اما با حمله ارتش تاریکی از سوی دیگر، چالشی بین گروه‌های ساکن خطه میانی رخ می‌دهد تا آن‌ها تصمیم بگیرند اختلافات داخلی را کنار بگذارند و علیه تاریکی ائتلاف کنند یا اینکه همه توسط ارتش تاریکی کشته شوند.

 

 

ورای این نمادپردازی‎های آشکار و نهان، مسأله اختلاف بین «بیلبو» [نماد مذاکره‎کننده آمریکایی] و شاه دورف‎ها [رهبر صهیونیست‎ها] از نکاتی است که می‎تواند به‎صورت جداگانه و پس از اکران قسمت پایانی این سه‎گانه مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.


[ شنبه 93/9/29 ] [ 10:58 عصر ] [ مشهدی زاده ] [ نظرات () ]

سایت غیر قانونی بویر نیوز که مانند بخش زیادی از  سایتهای به اصطلاح خبری استان کهگیلویه و بویراحمد فاقد مجوز مطبوعاتی است  و مانند دیگر همکاران مزدور خود که کار و شغل خود را باج گیری از مدیران برخی  ادارات استان و پول گرفتن از جناح های سیاسی قرار داده اند و با تغییر دولتها به یک باره تغییر ظاهر می دهند این بار ماهیت خود را نشان داده با  درج مطلبی گستاخانه نسبت به حجاب کامل یک خانواده ایرانی که در یکی از برنامه های صدا و سیما شرکت کرده بودند اعتراض کرده و پوشش اسلامی آنها را ( ترویج پوشش نامرسوم ) تیتر کرده است . صد البته  از دید کسانی که به گرفتن کارتهای هدیه از دست برخی اشخاص  در قبال درج مطالب خاص عادت کرده اند باید حجاب زنان مسلمان غیر مرسوم  دیده شود . به هر حال به این سایت و دیگر سایت های مافیایی این استان اخطار می شود که تقریباً از تمامی آنها فیلم و تصویر کامل و مشخص در حال دریافت مبالغ باج از تعدادی از مدیران استان و همچنین مکالمات ضبط شده در خصوص باج خواهی آنها از برخی مسئولین در قبال درج  یا عدم درج برخی مطالب در سایت های غیر قانونی شان نزد ما به رسم امانت موجود می باشد که در صورت تکرار  چنین تیترهایی در مخالفت با اسلام و تلاش برای ترویج دیدگاه های خاص در این استان ولایت مدار . ضمن ارائه آنها به مراجع ذیصلاح بخشهایی را نیز جهت اطلاع عموم از شخصیت واقعی شما در انترنت منتشر خواهیم کرد .

((  پای خود را از گلیمتان فراتر گذاشته اید  ))

 

ترویج پوشش نامرسوم دو زن در تلویزیون (+عکس)


[ دوشنبه 93/7/7 ] [ 9:14 صبح ] [ مشهدی زاده ] [ نظرات () ]

یک مشاور خانواده معتقد است سهم مردان در خیانتهای زناشویی 80 درصد است و 20 درصد دیگر خیانتکاری را زنان در ایران انجام می دهند  ...

اصغر کیهان نیا اعلام کرده: “به نظر می رسد قبح خیانت در زنان جامعه ما بیش از مردان است، این موضوع تا جایی است که مراجعات نشان می دهد خیانت در میان مردان 80 درصد و در زنان 20 درصد است   .”

این مشاور خانواده، دلیل خیانتهای زن و شوهری را تنوع طلبی ، طراوت طلبی ، امیال سرکوفته کودکی و نوجوانی و احساس محق بودن در مردان می داند و در خیانتهای مربوط به زنان نیز از “مقابله به مثل” خبر می دهد  .

وی به مردان توصیه می کند به 5 نیاز اساسی زنان در زندگی زناشویی توجه کنند تا احتمال خیانتهای زنان کمتر شود. نیازهایی که این مشاور خانواده بر می شمارد استفاده از روش مناسب حرف زدن ، ابراز عشق و محبت ، هدیه دادن در مناسبت ها ، تامین نیازهای مالی، روحی و امنیت روانی زن است  .

خیانتهای زن و شوهری: از روابط غیر اخلاقی تا چتهای اینترنتی

برخی رفتارشناسان، تعریف خیانتهای زن و شوهری را بسیار فراتر از چیزی می برند که عرف و قانون آن را می شناسد. از جمله منصور بهرامی عضو ارشد انجمن بین المللی تحلیل رفتار معتقد است: خیانتهای زندگی مشترک شامل خیانت عشقی ، خیانتهای اینترنتی و خیانتهای جنسی می شود  .

به گفته این رفتارشناس، خیانت عشقی به رابطه پنهانی توام با پیوند احساسی و صمیمانه یک فرد متاهل با فرد دیگری که همسر قانونی وی نیست گفته می شود  .

خیانت جنسی به رابطه نامشروع یک فرد متاهل با فرد دیگری که همسر قانونی وی نیست، گفته می شود و خیانت اینترنتی نیز به گفتگو و تبادل تصاویر و مشخصات فردی متاهل با فرد دیگری که همسر قانونی وی نیست از طریق چت و اینترنت اطلاق می شود .

مطابق این تعاریف، پدیده چند همسری ، خیانت محسوب نمی شود، هر چند به اطلاع همسر اول، رسیده نباشد!

چرا خیانت می کنند؟ هزار و یک دلیل دارد

برای خیانت های زن و شوهری، هزار و یک دلیل گفته اند، ولی سرگرمی و ریسک لذت بخش و مفرح را از مهمترین عوامل بروز خیانت می دانند.

با این همه، دلایل دیگری نیز برای خیانتهای خانوادگی مطرح کرده اند. از جمله: درک شدن ، دوست داشته شدن ، احساس آزادی ، استقلال ، سرگرمی و برآورده کردن نیازهای جنسی مولفه های پدید آمدن شروع یک خیانت است. ضمن اینکه نمی توان از پارمترهایی مانند تقویت اعتماد بنفس ، سلطه جویی ، تجربه تازه ، ماجراجویی ، القاء داشتن استحقاق و شایستگی ، رقابت و تنوع طلبی گذشت.

رفتارشناسان می گویند افراد خیانتکار معمولا به شکل غیر منطقی و با اتکا به یک شهوت کورکورانه شیفته فردی می شوند. آنها احساس می کنند بیشترین درصد تفاهم را با یکدیگر دارند و به همین خاطر فرد خائن خود را به مخاطره انداخته و به آب و آتش می زند که به وصال برسد. این نوع رابطه می تواند از چند هفته تا چندین سال بطول انجامد. اما پس از گذشت زمان هر دو نفر پی می برند، آنطور که تصور می کردند یکدیگر را نمی شناسند. در این نوع روابط معمولا فرد از همسر و یا شریک پیشین خود جدا می شود.

لنده؛ سلیمان شهروییگل تقدیم شما


[ پنج شنبه 90/7/14 ] [ 7:24 عصر ] [ مشهدی زاده ] [ نظرات () ]

بازیهای سنتی که از یادها رفتند


بازیهای سنتی قدیمی از قبیل: هفت سنگ، عمو زنجیرباف، قایم موشک، گرگم به هوا، کی بود کی بود، لی لی، شیر و آهوها، وسطی و ... ریشه در سنت های دیرینه ی مردم ایران دارد و هنوز نسلی از آن افرادی که با این بازی ها اوقات فراغت خود را سپری می کردند نگذشته که امروزه دلایلی چون استفاده از وسایل ارتباط جمعی، بازی های رایانه ای و ورزش های جدید امکان پرداختن به بازی های محلی را به حداقل ممکن کاهش داده و میتوان گفت به دست فراموشی سپرده شده است.

ولی هر چه باشد همین بازیهای قدیمی در ذهن پدرها و پدربزرگ های عزیز ما تجسم خاطراتی شیرین است و دیدن تصاویر زیر حتی برای من و شما که سهمی در چگونگی اینگونه بازی ها نداشتیم هم خالی از لطف نیست


 

 

 


[ یکشنبه 90/5/2 ] [ 12:50 صبح ] [ مشهدی زاده ] [ نظرات () ]

 به نظر شما با ارزش نیست

 

 

 


[ پنج شنبه 89/10/9 ] [ 12:46 عصر ] [ مشهدی زاده ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 252551