سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لنده، سلیمان شهرویی
 

 

شیخ "نمر باقر النمر" ‌روحانی شیعی برجسته عربستانی، در سال 1379 هجری قمری مصادف با 1968 میلادی، در شهر "العوامیه" در استان القطیف در شرق عربستان در خانواده‌‌ای اهل علم و دین، به دنیا آمد که از آن علمایی چون "آیت‌الله شیخ محمد بن ناصر آل نمر" (قدس سره) و خطبای حسینی چون جدش حاج "علی بن ناصر آل نمر" سر بر آورده بودند.



تحصیلات مقدماتی و هجرت برای تحصیل علوم دینی
تحصیلات مقدماتی خود را در همان شهر العوامیه به پایان رساند و در سال 1400 هجری قمری مصادف با 1989 میلادی، برای آشنایی نزدیک‌تر با انقلاب اسلامی ایران و تحصیلات حوزوی ابتدا به ایران مهاجرت کرد تا در تهران در حوزه علمیه حضرت قائم(عج) حضور پیدا کند که در همان سال توسط آیت‌الله سید محمدتقی مدرسی در تهران تأسیس شده بود.



شیخ نمر پس از 10 سال تحصیل در حوزه علمیه حضرت قائم(عج)، عازم سوریه شد و در حوزه علمیه حضرت زینب(ع) برای ادامه تحصیلات حوزوی و علوم دینی نام نوشت و در حضور اساتید این حوزه به تحصیل پرداخت.

 

وی دوره کتاب‌های اصولی از جمله "اصول" المظفر، "رسائل" شیخ انصاری و "کفایة" آخوند خراسانی را گذراند و در علم فقه نیز "اللمعة الدمشقیة" نوشته شهید اول، "جامع المدارک" خوانساری، "مکاسب" شیخ انصاری و "مستمسک العروة الوثقى" سید حکیم و دیگر کتاب‌های فقهی را مطالعه کرد.

وی در طول مدت تحصیل علوم حوزوی خود در تهران و سوریه در محضر اساتیدی حضور یافت، از جمله:
- بحث خارج نزد آیت الله سید محمدتقی مدرسی در تهران
- بحث خارج نزد آیت الله سید عباس مدرسی در سوریه
- بحث خارج نزد آیت الله خاقانی در سوریه
- دروس عالیة نزد علامة شیخ صاحب الصادق در تهران
- درس "لمعة" نزد علامة شیخ وحید افغانی

همچنین اخلاق را نزد آیت‌الله شیرازی در شهر مقدس قم فراگرفت و به این ترتیب به درجات بسیار بالایی در اجتهاد است دست یافت و اجازه تدریس در مراکز علوم دینی و مذهبی را پیدا کرد.

وی اکنون از جمله معروف‌ترین و شایسته‌ترین مدرسان علوم مذهبی و دینی در حوزه‌های علمیه به شمار می‌آید که حتی در حوزه‌های علمیه ایران و سوریه به تدریس کتاب‌هایی همچون کتاب "اللمعة الدمشقیة" و کتاب "جامع المدارک" و "مستمسک عروة الوثقى" و "الحلقات" شهید سید محمدباقر صدر پرداخته است.

شیخ نمر سال‌ها اداره حوزه علمیه حضرت قائم(عج) در تهران و سوریه را برعهده داشت و تلاش بسیاری برای توسعه و پیشرفت این مراکز انجام داد.


پس از بازگشت به عربستان مرکز مذهبی "الإمام القائم(عج)" را نیز در العوامیه تأسیس کرد که در واقع سنگ‌بنای "مرکز اسلامی" در سال 1422 هجری قمری مصادف با 2011 میلادی بود.



خصوصیات اخلاقی آیت‌الله
از جمله خصوصیات اخلاقی وی را باید بلندمنشی و وسواس او در مراعات و حفظ اصول و مبادی و ارزش‌های دینی ملاحظه کرد که بازتاب آن به‌خوبی در خط مشی فکری و جهادی‌اش آشکار است.
 


آیت‌الله نمر النمر، تسلط شگرفی بر روند تحولات جاری منطقه‌ای دارد


همچنین شیخ، از دیدی باز و آگاه نسبت به حوادث جاری پیرامون خود چه در عربستان و چه در منطقه برخوردار است و همین موجب شده تا دارای دید تحلیلی دقیقی از جریان امور در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی باشد که یکی از دلایل آن بنا به گفته وی ارتباط عمیق وی با قرآن و اهل بیت علیهم‌السلام است که همواره روشنگر راه وی در زندگی بوده‌اند.



فعالیت‌های سیاسی و بازداشت‌ها توسط رژیم سعودی
رژیم عربستان سعودی در حالی شیخ نمر باقر النمر را در سال 2012 بازداشت کرد که پیش از این نیز دو بار و طی سال‌های 2006 و 2008 میلادی، شیخ را بازداشت کرده بود.

نخستین بازداشت شیخ نمر به می 2006 میلادی بازمی‌گردد، هنگامی که شیخ به محض بازگشت از سفر کوتاه‌مدتش به بحرین و بازگشت به عربستان، به دلیل مشارکت در همایشی بین‌المللی قرآن کریم از سوی نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شد.

اتهام شیخ این بود که در این همایش، در عریضه‌‌ای، از رژیم سعودی خواسته بود به "قبرستان بقیع" رسیدگی کرده، مذهب "تشیع" را به رسمیت شناخته و شیوه‌‌های آموزشی و درسی کنونی حاکم بر عربستان را تغییر داده یا لغو کند؛ همین.

اما بازداشت مجدد شیخ نمر، به 23 آگوست 2008 میلادی بازمی‌‌گردد که در شهر "القطیف" به دست نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شد. این بار اتهام شیخ برای بازداشت بنابر ادعای رژیم سعودی درخواست از شیعیان مناطق شرقی عربستان برای آماده‌شدن به منظور دفاع از خود و جامعه خویش بود که رژیم ادعا می‌‌کرد، این سخنان نمر به معنی تحریک شیعیان عربستانی برای جدایی از حکومت مرکزی بود.

رژیم سعودی از بیم قیام مردمی و خشم و غضب شیعیان مناطق شرقی عربستان شیخ نمر را 24 ساعت پس از بازداشت آزاد کرد.



اقامه نماز جمعه در العوامیه از برنامه‌های هر هفته آیت‌الله نمر النمر است


این روحانی برجسته عربستانی یک بار دیگر در مارس 2009 میلادی در معرض بازداشت قرار گرفت.


دیدگاه های نمر در قبال آل‌سعود

شیخ نمر همواره در خطابه‌‌هایش رژیم سعودی را به اعمال "سیاست‌‌های تبعیض‌آمیز طایفه‌ای سازمان‌یافته و منظم به‌ویژه در مناطق شرقی عربستان و به‌خصوص در دو منطقه "الاحساء" و "القطیف" متهم می‌کرد که حدود یک قرن است، بر این مناطق حاکمیت دارد.

وی همواره و بارها تأکید داشته که از گفتن کلام حق، بیم و واهمه‌ای ندارد حتی اگر در این راه بازداشت شده، وارد زندان شود و تحت شدیدترین شکنجه‌ها و آزارها و اذیت ها تا سرحد شهادت قرار گیرد.

شیخ نمر توهین به کرامت شهروندان عربستانی به‌ویژه شهروندان شیعی عربستان که از دید رژیم سعودی شهروندان درجه دو این کشور به شمار می‌آیند و فاقد هرگونه حق و حقوق شهروندی هستند، رد و تأکید می‌کند که از کرامت و حقوق شهروندان شیعی عربستانی حمایت خواهد کرد.

وی بارها در این ارتباط تأکید کرده است که در خط اول رویارویی با ظلم و جور رژیم سعودی قرار می‌گیرد چون اعتقاد دارد بدون مبارزه و تلاش نمی‌‌توان به حقوق مورد نظر خود دست یافت و عدالتی در کشور برقرار نخواهد شد و شهروندان نمی‌توانند آزاد زندگی کنند.

شیخ نمر در این‌باره در سخنان خود با استناد به خطبه "جهاد" امیرالمؤمنین علی(ع) تأکید دارد که به عدالت جز از طریق جهاد دست نخواهیم یافت و حق جز با از خود گذشتگی و جهاد و شجاعت به دست نخواهد آمد.

وی در خطبه‌های نماز جمعه خود نیز بارها گفته است که شیعیان عربستان، دیگر در برابر توهین‌ها و تعدی‌ها و تجاوزات آل‌سعود سکوت نخواهند کرد و در این باره خطاب به آل‌سعود گفت که "ما ساکت نمی‌مانیم که هر آنچه بخواهید بر سر ما بیاورید؛ هر آنچه بخواهید انجام دهید و کرامت و شخصیت ما را که با ارزش ترین چیز در زندگی ماست، زیر پا بگذارید".


شیخ نمر همچنین از مطبوعات و رسانه‌های سعودی به دلیل وابستگی و تبعیت آنها از رژیم سعودی و تبدیل‌شدن آنها به بوق تبلیغاتی آل‌سعود به‌شدت انتقاد می‌کند.

وی تصریح می‌کند که مفتی‌های وهابی، ساخته و پرداخته آل‌سعود هستند. به گفته شیخ نمر، آل سعود به مفتی‌های وهابی پول می‌دهند تا با دامن‌زدن به اختلافات طایفه‌ای و مذهبی و ایجاد اختلاف بین شیعیان و اهل سنت، آنها را به خود مشغول کنند و با ایجاد تفرقه مذهبی و طایفه‌ای و قبیله‌ای به حاکمیت خود بر عربستان و غارت و چپاول ثروت‌های آن ادامه دهند.

شیخ نمر النمر در یکی از خطبه‌هایش به خاطر مواضع و دیدگاه‌های تندش در قبال رژیم سعودی گفت که "می‌دانم فردا برای بازداشت من به سراغ خواهید آمد. خوش می‌آیید! این منطق و راه و روش شماست: "بازداشت" و "شکنجه" و "کشتار"؛ ما از قتل و کشتار نمی‌هراسیم. ما از هیچ چیز نمی‌ترسیم."

وی در قبال سرکوبگری های رژیم سعودی و مخالفت این رژیم با برگزاری تظاهرات‌ مسالمت‌آمیز و تجمع‌های اعتراض‌آمیز تأکید می‌کرد که "همواره به دنبال راه‌های دیگری برای ادامه اعتراضات خود و احقاق حقوق‌مان خواهیم بود و تظاهرات، یکی از این راهکارهاست".

این روحانی عربستانی را باید از جمله دشمنان سرسخت "نایف بن عبدالعزیز" ولی‌عهد سابق رژیم سعودی برشمرد. شیخ نمر، همواره انتقادات شدیدی را به وی وارد می‌کرد.

وی در یکی از خطابه‌هایش شاهزاده نایف بن عبدالعزیز را به علت شدت خشونت و قساوت و ظلمش علیه مردم عربستان به طور اعم و شیعیان به طور اخص، طاغوت و ستمگری خواند که در قبرش شکنجه خواهد شد و آتش او را خواهد سوزاند و کرم‌ها او را خواهند خورد. او در همین خطبه تأکید کرد که از مرگ نایف خوشحال خواهد شد.

وی همواره در خطبه‌های نمازجمعه و خطابه هایش نه تنها از آل سعود انتقاد می‌کند بلکه از منتقدان سرسخت برخی از رژیم‌های عربی حوزه خلیج فارس از جمله آل خلیفه بوده است.



گلوله های برجامانده از عملیات تروریستی  علیه آیت الله نمر النمر



خون ریخته شده شیخ انقلابی بر زمین پس از ترور


پیکر خون آلود آیت الله پس از ترور

اکنون سؤال همه ناظران بین‌المللی و تحلیلگران منطقه‌ای این است که آیا صدور حکم اعدام آیت‌الله نمر النمر، می‌تواند جرقه‌ای بر بشکه باروت خشم ملت عربستان از استبداد و ستمگری روزافزون رژیم خونخوار سعودی و پایانی بر تاریخ سیاه حاکمیت وهابیت بر حجاز و خاستگاه اسلام باشد؟


[ پنج شنبه 93/7/24 ] [ 10:7 عصر ] [ مشهدی زاده ] [ نظرات () ]

ای پیش پرواز کبوتر های زخمی

بابای مفقودالاثر، بابای زخمی

 

دور از تو سهم دختر از این هفته هم پر

پس کی؟ کی از حال و هوای خانه غم پر؟


گیرم پدر یک آدم فرضیست ، باشد

تا کی فشار خون مادر بیست باشد؟


تا یاد دارم برگی از تاریخ بودی

یک قاب چوبی روی دست میخ بودی


توی کتابم هر چه بابا آب می داد

مادر نشانم عکس توی قاب می داد


اینجا کنار قاب عکست جان سپردم

از بس که از این هفته ها سرکوفت خوردم


من بیست سالم شد هنوزم توی قابی ؟!

خوب یک تکانی لااقل مرد حسابی!


یک بار هم از گیرودار قاب رد شو

از سیم های خاردار قاب رد شو


برگرد تنها یک بغل بابای من باش

ها ! یک بغل برگرد تنها جای من باش


شاید تو هم شرمنده ی یک مشت خاکی؟!

جا مانده ای در ماجرای بی پلاکی


عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است

یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است


ای دست هایت آرزوی دست هایم

ناز و ادایم مانده روی دستهایم


تنها تلاشش انتظار است و سکوت است

پروانه ای که توی تار عنکبوت است


امشب عروسی می کنم جای تو خالی

پای قباله جای امضای تو خالی


ای عکس هایت روی زخم دل نمک پاش

یک بار هم بابای معلوم الاثر باش

از : عظیم زارع


[ دوشنبه 93/6/31 ] [ 7:8 عصر ] [ مشهدی زاده ] [ نظرات () ]

می‌خواهم یادداشتی بنویسم متفاوت با تمامی نوشته‌های پیشین. موضوع این یادداشت، در واقع وصف یک بنده خداست که از مردان بنام روزگار است؛ یعنی برادر پاسدار سرلشکر حاج‌قاسم سلیمانی. این نوشته وصف‌گونه، نه از برای برادر سلیمانی که او نه‌تنها نیاز به توصیف قلمی چون من ندارد، بلکه شاید این نوشتار خاطرش را نیز بیازارد که از پیش عذر تقصیر طلب می‌کنم.

می‌‌نویسم چون من و دیگر برادران از خیل عظیم پاسداران و به‌ویژه پاسداران جوان، به چنین نوشته‌هایی سخت نیازمندیم.

انگیزه برای نوشتن در این باره را، اتفاقاً سوال یکی از همین پاسداران جوان در من ایجاد کرد. چندی پیش توفیق حضور در جمع تعدادی از برادران پاسدار نیروی زمینی سپاه در آموزشگاه امام رضا(ع) مشهد مقدس را با موضوع تحولات منطقه داشتم.

پس از پایان برنامه به رسم همیشه، چند نفر از پاسداران برای طرح سوالات فراجلسه‌ای اطرافم حلقه زدند و در این میان، یکی از برادران پاسدار جوان که به قول معروف در دهه اول خدمت بود، سوالی کرد با صدایی رسا، اما متفاوت از سوالات دیگران. او سوال کرد؛ این سرلشکر سلیمانی کیست و چه کار کرده و چگونه کار می‌کند که اینهمه موفق است و معروف شده؟

با دقت در لحن سوال و چهره زیبای پاسداری‌اش، در همان لحظه اینگونه به ذهنم خطور کرد که این سوال را از باب کشف الگو می‌کند و در واقع دوست ‌دارد حاج‌قاسم را بیشتر بشناسد و او را الگوی پاسداری‌اش در این زمانه قرار دهد. به طور قطع این سوال با انگیزه‌های متفاوت، سوال بسیاری از پاسداران، بسیجیان و مردم عادی هم است.

وقتی رسانه‌ها و شبکه‌های مختلف به‌ویژه در فضای سایبر، به انتشار مطالبی در وصف حاج‌قاسم از زبان دوستان و به‌ویژه دشمنان می‌پردازند، طبیعی است که افرادی چون این برادر پاسدار، علاقه‌مند گردند با انگیزه پیش‌گفته، حاج‌قاسم را بهتر بشناسند.

وقتی در رسانه‌ها مطلبی از قول «بیزنس اینسایدر» مأمور سابق سیا منتشر می‌شود که می‌گوید: «قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران، قدرتمندترین فرد خاورمیانه است»، همه دوست دارند این مرد قدرتمند را بشناسند.



وقتی در پی انتشار نامه معروف و بهنگام سرلشکر سلیمانی به سران گروه‌های مقاومت در خلال جنگ اخیر غزه «عبدالباری عطوان» نویسنده عرب طی مقاله‌ای در ارزیابی این نامه می‌نویسد: ‌ «این نامه باعث هراس اسرائیل و سردرگم شدن سران عرب شده است»، خیلی‌ها دوست دارند با نویسنده این نامه بیشتر آشنا شوند.

وقتی یک فرمانده نظامی عراقی به آسوشیتدپرس می‌گوید: «اگر مشورت‌های نظامی ایران و سرلشکر سلیمانی نبود ما سامرا را در مقابل تروریست‌ها از دست می‌دادیم» و در بخش دیگری از این گفت‌وگو همین مقام عراقی می‌گوید: «سلیمانی می‌خواهد همان‌طور که دمشق را برای اسد نگه داشت، بغداد و سامرا را هم حفظ کند.» خیلی علاقه‌مند می‌شوند این پاسدار شجاع انقلاب اسلامی را که در این زمانه، نجات‌‌بخش سوریه و عراق از شر گروه‌های تروریستی و حامیان منطقه‌ای و بین‌المللی آن‌ها شده، بهتر و بیشتر بشناسند.

آری وقتی ارزیابی بسیاری از راهبردسازان و تحلیل‌گران بنام در جهان و منطقه‌ای که سرلشکر سلیمانی در یک دهه اخیر، نقش مهمی را در به شکست رساندن تمام نقشه‌های غرب و به‌ویژه آمریکا در منطقه غرب آسیا و خصوصاً در دو کشور عراق و سوریه داشته و نقش مهم او در پیروزی‌های حزب‌الله لبنان در جنگ 33 روزه و گروه‌های مقاومت فلسطین در جنگ‌های 22 روزه‌، هشت‌روزه و 51 روزه اخیر غزه بی‌بدیل است.

همه می‌خواهند با چهره این استکبارستیز واقعی دوران که بیشتر آشنا شوند. آری وقتی همه می‌شنوند که یک سناتور آمریکایی در مجلس آمریکا از روی عصبانیت و از سر استیصال برخلاف عرف و سیاست فریاد می‌زند: «سرلشکر سلیمانی را باید ترور کرد»، همه می‌خواهند با این سرلشکر سپاه اسلام که اینگونه، آمریکایی‌های مغرور، ظالم و آدم‌کش را به ستوه آورده، بیشتر آشنا شوند.

من در پاسخ به آن برادر پاسدار، به‌اجمال در وصف سرلشکر سلیمانی، نکاتی را گفتم که در اینجا با نکاتی اضافه و شرحی بیشتر بازگو می‌کنم.

سردار سلیمانی، از یادگاران دوران دفاع مقدس و یادآور حماسه‌آفرینان همرزمش سرداران شهید خرازی، همت، باکری، زین‌الدین، کاظمی و... است. حاج قاسم کسی است که آنچه را از دوران دفاع مقدس در پرتو مجاهدت به دست آورد، حفظ کرد و ارتقا بخشید.

حاج قاسم یک پاسدار است که از پاسداری خود، براساس فرموده حضرت امام خمینی(ره) خوب پاسداری کرد و اکنون از تمام شاخص‌های یک پاسدار مطلوب در تراز انقلاب اسلامی برخوردار است. او پاسدار است به همان معنایی که در اساسنامه سپاه آمده: «پاسدار فردی است که برای جهاد همه‌جانبه در راه خدا و نگهبانی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن به‌عنوان وظیفه شرعی به عضویت سپ‍اه درآمده باشد.»                                                                                                                                            


آری وقتی حاج‌قاسم پس از دفاع مقدس، بر حفظ روحیه جهادی‌اش پای فشرد و با تمام توان به جهاد با دشمنان اسلام و بشریت پرداخت و در این مسیر، صدق و صفای خود را برای جانبازی و شهادت تحت امر ولایت الهی ولی‌فقیه زمان، حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) به اثبات رساند، مصداق بارز کسانی شد که حضرت علی(ع) در وصف آنها فرمود: «ان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه‌الله لخاصه اولیائه» حاج قاسم به‌خوبی می‌داند که کار دین و دنیا جز با جهاد درست نمی‌شود؛ از این رو در نظرش جهاد بزرگ و ارزشمند است.

برادران پاسدار و عزیزان بسیجی و همه کسانی که دوست دارند حاج‌قاسم را بهتر و بیشتر بشناسند، باید بدانند که او پاسداری است که روح و حقیقت پاسداری را آنگونه که رهبر عزیزش خواسته، درک کرده و همواره مورد توجه قرار می‌دهد.

حاج قاسم سلیمانی کسی است که پاسداری در نظام مقدس جمهوری اسلامی را برای خود یک توفیق بزرگ می‌داند، همانطور که رهبر عزیزش، امام خامنه‌ای خطاب به پاسداران فرمودند: «این توفیق و افتخار بزرگی برای شما برادران است... پاسدار عنوان بسیار والایی است؛ این عنوان را با خصوصیاتش، در وجود و در دل و روح و ذهن‌تان حفظ کنید. این برای انقلاب ضروری است.»

کسانی که با حاج‌قاسم سلیمانی کار کرده‌اند و از نزدیک او را می‌شناسند، شهادت می‌دهند که ایشان پاسداری است با تمام آن ویژگی‌هایی که برای یک پاسدار، موردنظر حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری است. باخدا بودن، تقوا پیشه کردن، اخلاص، خودسازی، راز و نیاز با خدا، معرفت دینی و بصیرت سیاسی، عقلانیت و تدبیر، استقامت در راه خدا، خستگی‌ناپذیری، سخت‌کوشی، پرهیز از دنیاطلبی، تلاش برای جلب رضایت الهی، انضباط انقلابی، رعایت حقوق مردم، توجه به خانواده، مجموعه‌ای از ویژگی‌های‌ مورد نظر مقام معظم رهبری برای یک پاسدار است و این ویژگی‌ها در این مرد خدا در حد اعلی دیده می‌شود.

حاج قاسم با این ویژگی‌ها همان پاسداری است که حضرت امام(ره) در موردش فرمودند: «ای کاش من هم یک پاسدار بودم.» آری حاج قاسم با این ویژگی‌هایش، پشت دشمنان را به لرزه درآورده، آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها را در پیشبرد مقاصدشان در منطقه ناکام ساخته و تنها نامش روحیه‌بخش برای تک‌تک مجاهدان در محور مقاومت است.

اما همین حاج‌قاسم، خود را سرباز ولایت می‌داند و به رهبر عزیزش عشق می‌ورزد. او برای شهادت لحظه‌شماری می‌کند و از دیگران خواسته تا برای شهید شدنش دعا کنند. آری این مرد خدایی، به‌عنوان یک پاسدار تربیت‌شده در مکتب ولایت، الگوی شایسته‌ای برای همه آزادیخواهان جهان و به‌ویژه برای پاسداران جهان است.

آری در یک کلام، حاج قاسم مرد خداست و خدا با اوست که فرمودند: «من کان لله کان الله له»

* دکتر یدالله جوانی


[ سه شنبه 93/6/11 ] [ 9:48 صبح ] [ مشهدی زاده ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 12
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 252663