لنده، سلیمان شهرویی | ||
پادشاهى در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیرى را دید که با لباسى اندک در سرما نگهبانى مىداد. من الان داخل قصر مىروم و مىگویم یکى از لباسهاى گرم مرا برایت بیاورند. [ شنبه 89/10/11 ] [ 9:26 عصر ] [ مشهدی زاده ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |