سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لنده، سلیمان شهرویی
 

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن، عقب سر نگران

 

تو بمان و دگران

 

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران


رفته چون مه به مجاقم که نشانم ندهند
هر چه آفاق بجویند کران تا به کران


می روم تا که به صاحب نظری باز رسم
محرم ما نبود دیده کوته نظران


دل چون آینه اهل صفا می شکنند
که ز خود بی*خبرند این ز خدا بی*خبران


دل من دار که در زلف شکن در شکنت
یادگاری است ز سر حلقه شوریده سران


گل این باغ به جز حسرت و داغم نفزود
لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران


ره بیدادگران بخت من آموخت ترا
ورنه دانم تو کجا و ره بیدادگران


سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
کاین بود عاقبت کار جهان گذران


شهریارا غم آوارگی و در به دری
شورها دردلم انگیخته چون نوسفران

 

کنار آشنایی تو آشیانه میکنم

فضای آشیانه را پر از ترانه میکنم


کسی سوال میکند به خاطر چه زنده ای ؟
و من برای زندگی تو را بهانه میکنم


[ جمعه 90/6/25 ] [ 11:58 عصر ] [ مشهدی زاده ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 20
بازدید دیروز: 22
کل بازدیدها: 250608