سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لنده، سلیمان شهرویی
 

در ژوئیه سال 1951 میلادی گروهی از دانشمندان معدن شناس روسی برای معدن یابی ، مشغول  زمین کاوی بودند که ناگهان به تخته چوبهایی پوسیده بر خوردند و پس از کاووش بیشتری معلوم شد که آنجا چوبهای بسیاری در زیر زمین ، وجود داشته که گذشت زمان ، آنها را کهنه و پوسیده  ساخته است و از علائمی در یافتند که باید این چوبها غیر عادی و مشتمل بر راز نهفته ای باشد ، این بود که با دقت کامل زمین را شکافتند و در نتیجه چوبهای پوسیده و چیزهای دیگری از آنجا  در آوردند و در آن میان ، تخته چوب مستطیلی یافتند که همه را به حیرت انداخت

زیرا در اثر گذشت زمان کهنگی و پوسیدگی به تمام چوب ها راه یافته بود ، جز این تخته که چهارده اینچ طول و ده اینچ عرض داشت و حروفی چند برآن  منقش بود . دولت روس برای تحقیق و بررسی در باره این تخته چوب در 27 فوریه سال 1953  میلادی کمیته ای تشکیل داد که اعضای ان باستان شناسان و استادان شناخت زبانهای عهد عتیق بودند و ما اکنون نام و عنوان آنان را در اینجا می آوریم  البته ذکر این نکته ضروری است که در این قسمت مترجم میگوید : در اثر پریدگی حروف ، یقین ندارم که نام های مذکور در این بخش را کاملا صحیح نوشته باشم علاوه بر این ، اردو زبانان که متن اصلی از آنها است ، برخی از الفاظ را را غیر از ما استعمال میکنند مانند کلمات بانک و سانسکریت که در نزد آنان بنک و سنسکریت تلفظ میشود

  1. سولی نوف – استاد دانشگاه مسکو در بخش زبان ها
  2. ایفاهان خینو – استاد شناخت زبانهای باستانی  در دانشکده رچاینا
  3. میثانن – لو فارتگ – رئیس اداره باستان شناسی
  4. تانمول گورت – استا د زبان ها در داشکده کیفزو
  5. دی – راکن – عتیقه شناس و استاد دانشگاه لنین
  6. ایم – احمد کولاد – ناظم اداره تحقیق زتکومن
  7. میجر کولتوف – ناظر دفتر  تحقیقات دانشکده استالین

 

بالاخره پس از هشت ماه تحقیق و کاووش ، اسرار آن تخته چوب ، برای کمیته تحقیق  کشف گردید و معلوم شد که این تخته چوب ، از کشتی حضرت نوح علیه السلام است که برای تیمن و مدد خواهی چیزهائی بر آن نوشته و بر کشتی نصب کرده است . در وسط تخته یک تصویر پنجه نمائی وجود داشت که عبارتی چند به زبان سامانی بر ان نگاشته بود. زبان رایج در زمان حضرت نوح علیه السلام و تا چندی بعد از آن زبان سامی یا سامانی بود و زبانهای عبرانی ، سریانی ، قیهانی ، قبطی ، عربی و غیره از شاخه های مختلف همان زبان است .

 اولاد حضرت نوح علیه السلام و معاصرین آنان  و نسل بعد از ایشان در هر سرزمین که سکونت میکردند و آنجا را اباد مینمودند ، همان زبان سامی را که همراه با تغییرات معمولی بود ، رواج میدادند و رفته رفته ، همان زبان ها ترقی کرده و به شکل جدیدی در آمد . محققان خط شناس و علمای زبانهای باستانی و تاریخ نگاران کاووشگر ، چنین دریافته اند که زبانهای ترکی ، فارسی ، زندی ، پازندی ، سانسکریت و غیره نیز از شاخه های زبان سامانی است . صرف نظر از این ادعا که عربی و سانسکریت ، قدیمیترین زبانها است و قطع نظر از اینکه محققان بریطانیا  میگویند زبان انگلیسی سر منشاء زبانها باشد ، زبان سامانی منشاء پیدائی اکثر زبانها است و زسم الخط آن در هر عصر و زمان دگرگونی یافته  و اشکال عجیب و غریبی به خود گرفته است

کمیته تحقیق ، پس از 8 ماه فکر و دقت و زحمت فراوان ، نوشته مذکور را خواندند و به حروف روسی در آوردند که در ماهنامه  مسکو در نوامبر سال 1953 و مجله weekly – mirror  در28 دسامبر سال 1953 و روزنامه الهدی در قاهره و در تاریخ 31 مارس سال 1954 درج گردیده است .

سپس استاد زبان باستانی شناس بریطانیا اقای   MR . N . F . Maks   الفاظ مذکور را به انگلیسی چنین ترجمه کرد :

O. my god my helper , keep my hand with merey and with your holy bodies : mohamad , alia , shabbar , shabbir , fatema . they allare biggests and honourables . the world established for them . help me by their names . you can refrm to right

ترجمه :

ای خدای من و ای مددکار من به لطف و مرحمت خود و به طفیل ذوات مقدس محمد ، ایلیا ، شبر ، شبیر و فاطمه علیهم السلام دست مرا بگیر . این پنج وجود مقدس از همه با عظمت تر و واجب الاحترام هستند و تمام دنیا برای انان ، برپا شده است . پروردگارا به واسطه نامشان ، مرا مدد فرمای . تو میتوانی همه را به راه راست هدایت نمایی

مترجم در همان سال میگوید : جای بسی تعجب است که 22 سال از عمر این رویداد مهم و شگفت انگیز میگذرد ولی سه سال پیش برخی از مطبوعات ایران ما از خواب غفلت بیدار شدند و خبرش را به ما رساندند با اینکه رویداد مذکور در همسایگی ما واقع شده است و دنیا  کضور ما را به عنوان « پایگاه تشیع » در دنیا میشناسند.

 استمدا حضرت سلیمان(ع) به علی(ع)

 


در مجله الاسلام دهلی فوریه 1937 و مسلم کرانیکل لندن 30 دسامبر 1926 م کتاب Wonderful Stories of Islam چاپ لندن ص 249 امده است :در جنگ جهانی اول (1916م) هنگامی که عده ای از سربازان انگلیسی در چند کیلومتری بیت المقدس مشغول سنگرگیری و حمله بودند? در دهکده کوچکی به نام «اونتره» یک لوح نقره ای پیدا کردند که حاشیه اش به جواهرات گرانبها مرصع و در وسطش خطوطی به حروف طلایی نگارش یافته بود?چون آن را نزد فرمانده خود «میجر-ای-ان-گریندل» بردند?هر چه کوشید نتوانست از آن چیزی بفهمد?ولی به اینکه این لوح قدیمی است پی برد.بالاخره این لوح با چند واسطه از میجر گریندل به دست سرپرست ارتش بریتانیا «لیفتونانت» و «گلدستون» رسید.و این دو نفر لوح را به باستان شناسان سپردند. پس از خاتمه جنگ(1918م) کمیته ای متشکل از اساتید خط شناس از بریتانی?امریکا?فرانسه?آلم ان و دیگر کشورهای اروپایی تشکیل شد.

پس از چند ماه بررسی در 3 ژویه 1920 معلوم شد که این لوح مقدسی است به نام «لوح سلیمانی» و سخنانی از حضرت سلیمان را در بر دارد که به الفاظ عبرانی قدیم نگشاته شده است? که این تصویر نوشته آن لوح است.

ترجمه لوح سلیمانی:



الله
احمدایلی
باهتول

 

حاسنحاسین

 

یـاه احـمـد! مـقـذا = ای احمد به فریادمرس.

 

یـاه ایـلـی انـصـطاه= یا علی مرا مددیفرمای

 

یاه باهتول اکاشئی= ای بتول نظر مرحمتفرما

 

یاه حاسن اضو مظع= ای حسن کرمفرمای.

 

یاه حـاسـیـن بـارفـو= یا حسین خوشیبخش

 

امو سلیمان صوه عئخب زالهلاد اقتا= این سلیمان اکنون به این پنجبزرگوار استغاثه میکند

 

بذات الله کم ایلی= و علی{ابن ابیطالب} قدرة اللهاست.

 

اعضای  کمیته چون به مضمون نوشته مقدس اطلاع یافتند هر یک با دیده تعجب به دیگری نگریستند وانگشت حیرت به دندان گزیدند و پس از تبادل نظر قرار براین شد که لوح در موزه سلطنتی بریتانیا گذاشته شود ، اما چون این خبر به اسقف اعظم انگلستان  LORD BISHOP    رسید ، یک فرمان محرمانه ای به کمیته نوشت که خلاصه اش این است :

اگر این لوح در موزه گذاشته شود و در دیدگاه مردم قرار گیرد ، اساس مسیحیت ، متزلزل خواهد شد و سر انجام ، خود مسیحیان ، جنازه مسیحیت را بردوش بلند نموده در قبر فراموشی دفن خواهند نمود لذا بهتر آن است که لوح مذکور در رازخانه کلیسای انگلستان گذاشته شود و جز اسقف و اهل سِر کسی آنرا نبیند.

 

کسانی که این لوح را دیدند و بینشی داشتند ، گرایشی عجیب به اسلام ، پیدا کردند و همان وقت ، بین دو نفر از دانشمندان به نامهای « ولیم » و « تامس » پیرامون لوح گفتگو هایی  شد که به اسلام آوردن هر دو انجامید ، سپس  « ولیم » نام کَرَم حسین و « تامس » نام فضل حسین  را برای خود انتخاب نمودند .


[ جمعه 91/7/21 ] [ 2:35 عصر ] [ مشهدی زاده ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 19
کل بازدیدها: 250326